سه پرسش مهم از این دو نماینده فوتبال دوست!
حضور جنجالبرانگیز این دونماینده در استادیوم سانتیاگوبرنابئو سه پرسش مهم درپی دارد؛ پرسش نخست این که آیا «مردم» حوزه انتخابیه این دو نماینده، نیاز به شناسایی و بررسی ندارند؟ نادری عنوان کرده است در وقت اضافه و فرصتی که یافته، به تماشای فوتبال رفته، پرسش دوم، از دل همین پاسخ برمیآید که آیا در تهران هم وقت اضافه دارد که به حوزههای انتخابی خود سری بزند و با روش مردمنگاری-البته اگر بخواهیم علمیاش کنیم میشود قومنگاری یا همان Ethnography- به وضع و حال و روز شهروندان این حوزهها نیمنگاهی انداخته و بررسی کند این شهروندان گذشته از تمام مشکلات روی زمین ماندهای که دارند، تا چه حد خونگرم هستند؟ پرسش سوم هم این است که هزینه حضور این دو نماینده در استادیوم، از چه محلی پرداخته شده است؟ اگر از بیتالمال بوده که باید حساب پس بدهند و اگر از جیب خودشان بوده که حبّذا به این دارندگی که موجب استفاده از چنان امکاناتی میشود. اما راستی، در جاییکه راننده، نگهبان، کارمند، کارگر، معلم و ... در زمان کاری و حتی در ماموریتهای اداری، حق استفاده شخصی از زمان کاری خود و امکاناتی که صرفا برای کار به آنان داده شده، را ندارند واگر از این قانون عدول کنند، اخطار دریافت میکنند، چگونه است که نماینده مجلس، برای «مردمنگاری»، به تماشای لذتبخش فوتبال رفته. از این بگذریم؛ اصلا چرا نماینده مجلسی که باید دغدغهاش، درد مردم باشد، برای «مردمنگاری» به محلههای فقیرنشین مادرید سر نزده و یک ملاقات مختصر با نماینده شهر مادرید نداشته تا با تفاوت و اشتراکات فقر در مادرید و تهران و بررسی راه حلها، عملیات «مردمنگاری»اش را انجام دهد؟ بگذریم.
این دو نماینده در کدام بخش استادیوم نشسته بودند؛ مردانه یا زنانه؟
بدیهیترین پرسشی که برای مردم پیش میآید، همین است؛ در کشور خودمان، در همین استادیومهای پیر و فرتوت و تاریخ انقضا گذشته، زنان اجازه ندارند در استادیوم و به صورت حضوری فوتبال تماشا کنند. سیمای ملی، در پخش فوتبالهای خارجی و هر ورزش دیگری، حتی در لوگوی باشگاهها! تا جایی که میتواند بخشهای مربوط به زنان را حذف-نمیگوئیم سانسور!- میکند تا احساسات عاطفی شهروندان مذکر، جریحهدار! نشود. اما دو نماینده ولایی، آنهم در اسپانیا! آنهم در مادرید! به تماشای فوتبال در یک استادیوم مختلط میروند. احتمالا این مردم هستند که باید از این دو نماینده عذر بخواهند که چنان وارستهاند که هوای نفس با حضور فیزیکی در میان جمعیت مختلط، دامان آنان را نمیگیرد.
در گذشته قدم بزنیم و کمی رطب بخوریم!
حالا البته این تنها آقای نادری نبوده که بنا به اقتضای رشته نیمه تمام معادلسازی شدهاش و صرفا برای «مردمنگاری» به استادیوم رفته بود. وی یک همراه هم داشت؛ رحیم زارع نماینده بوانات، آباده و خرمبید. وی در آذرماه سال ۹۳ گفته بود:«در اینستاگرام کارلوس کیروش عکسهایی وجود دارد که ضد ارزش است و اگر وزارت قصد حفظ ارزشها را دارد چرا با او مقابله نمیکند؟» اما جالب است بدانیم که همین وی! در فهرست مسافران ویژه برای اعزام به جام جهانی روسیه قرار داشت. یکی از دولتمردان و نمایندگان پرتعدادی که پس از افشای اسامی و بازتاب منفی در جامعه، ناگزیر شدند انصراف دهند! پرسش: این نمایندگان و افرادی از این دست که چون به خلوت میرسند، به استادیوم میروند و میخواستند به روسیه هم بروند و در جام جهانی حضور داشته باشند، آیا هرگز رطب نمیخورند و بر این اساس، نیازی نمیبینند خود را هم شامل محدودیتهایی کنند که صرفا در جهت صیانت از «عِرض و ناموس» و جلوگیری از بیدارشدن هوای نفس مردم کشورمان، اعمال میشود؟
چرا نتیجه «مردمنگاری» به مذاق مردم خوش نیامد؟!
نادری در توئیتش ضمن انتشار عکسهای خود و همراهانش در استادیوم نوشته است:««کاش وقت بود تا مردمنگاری طرفداران رئال را انجام میدادم. بسیار منظم، جدی، متعصب و خونگرم بودند. هیچ نشانهای از وندالیسم ندیدم.» خوانندگان این توئیت که قاطبه مردم کشورمان هستند، نسبت به چنین ابراز احساسات جانانهای، که لبریز از «قضاوت» و «مقایسه» زیرپوستی است، واکنشهای شدید نشان دادند؛ چرا که استفاده از تعبیر «وندالیسم» طعنهای مستقیم دارد به تماشاگران ایرانی و موجب ناراحتی هواداران ایرانی فوتبال شد؛ استادیوم سانتیاگو برنابئو با آنهمه امکانات خاصش در مادرید-که یک مرکز مهم گردشگری و فرهنگی و هنری است- کجا، استادیوم آزادی کجا، که دیشب تا پول اجاره میلیاردیاش را نگرفت، نگذاشت مسابقه فوتبال آغاز شود. آقای نادری و دیگر نمایندگان محترم، آیا مردم ما با این شرایط فلاکتبار اقتصادی، فقط باید آماج «جوال دوزها»ی شما بشوند؟ اگر سوزن هم به خودتان نمیزنید حداقل این حد از غریبهنوازی را کنار بگذارید و در حیطه گسترده «مردمنگاری» نیمنگاهی به وضعیت ۲۰۰۰ کودک دستفروش پراکنده در متروی شهر تهران بیندازید.
نیمنگاهی به نحوه حضور نمایندگان در مجلس
نمایندگان مجلس یازدهم، تقریبا یکدست و همگی ولایی بوده و در شعار «گام دوم انقلاب» همصدا هستند؛ گامی که قرار است با برداشتن آن، اتفاقات مهمی در وضعیت معیشت و اقتصاد مردم بیفتد. اما کافی است یکی دوبار راهتان به مجلس بیفتد و در جایگاه تماشگران بنشینید و نیم ساعتی، نه خیلی، رفتار اغلب نمایندگان را که به طورکلی منتقد مجلس و نمایندگان پیشین بودند را تماشا کنید. در سالن و صحن این مجلس، در طی سه روزی که جلسه علنی دارند، معمولا نمایندگان در جایگاه و صندلی مخصوص خود ننشستهاند و در حال رفتوآمد در سالن و گفتوگو با یکدیگرند. هر نماینده، اگر حرفی داشته باشد، دو دقیقه وقت دارد صحبت کند که یک دقیقه آن، به سلام و درود و احوالپرسی میگذرد، در یک دقیقه بعدی که احتمالا ممکن است مربوط به مردم باشد با پایان وقت، میکروفون نماینده در حال صحبت نیمه تمامش قطع میشود؛ البته حرجی نیست؛ چون کمتر نمایندهای را در حال استماع سخنان نمایندگان دیگر خواهید دید، مگر اینکه موضوع از پیش هماهنگ شده و اجماع یا مخالفتی در مورد آن وجود داشته باشد. هنگام رایگیری، اگر رئیس مجلس حضور داشته باشد که خودش و اگر نباشد، یکی از اعضای هیات رئیسه، مدام از نمایندگان میخواهد در رایگیری شرکت کنند. حالا هم که دیگر خبری از آن گلدان معروف مجلس که یک نفر آن را دور میگرداند، نیست و سیستم رایگیری الکترونیکی شده، با اینهمه بازهم، رئیس یا جانشینش چندین بار از نمایندگان میخواهد که تمرکز کرده، دست از تجمع در گوشههای مجلس برداشته، بزرگواری کرده در رایگیری شرکت کنند.
نمایندگان مجلس مردم را نمیبینند!
شما اگر بهعنوان تماشاچی و یا مهمان و... به مجلس بروید، باید از خیابان مجاهدین اسلام وارد محوطه بیرونی مجلس شوید؛ جایی که هر روز، تعداد زیادی از شهروندان، از اقصانقاط کشور با در دست داشتن بنر و پلاکارد و نامه و ... تجمع کردهاند و شعارهایی مبنی بر درخواستهای به حق خویش میدهند. اما نمایندگان، احتمالا هرگز این تجمعات و خواهش و نیاز مردم را نمیبینند؛ چون از دری دیگر و مستقیما از پارکینگ وارد مجلس میشوند. گاهی یکی دلش میخواهد برود و از این تجمع کنندگان بپرسد که واقعا برای چه در جایی جمع شدهاند که در دیدرس نمایندگان منتخب خود نیستند؟!
بگذاریم و بگذریم!
تماشای فوتبال توسط این دو نماینده در استادیوم سانیتاگوبرنابئو و ذوقزدگی آنان و البته شفافیت عملکردشان در این مورد؛ ما را هم بر آن داشت به تاسی از این دو نماینده محترم تهران، با رعایت اصل شفافیت، برخی مسائل را بی پرده و کنایه، با نمایندگان و مردم مطرح کنیم؛ مسائلی که چندین و چند خواسته و انتقاد و پیشنهاد در دل خود دارد؛ تا چه قبول افتد و که در نظر آید!
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟